[Part⁵]❖❆𝐴 𝑚𝑎𝑔𝑖𝑐𝑎𝑙 𝑘𝑖𝑠𝑠❆❖
پشت سر سون و یونا داشتم میرفتم ک..چی..اون واقعا خودشه؟
همون بازیگریه ک برای عکس برداری امروز اومده بود...نمیدونم چرا استرس دارم فکرشم نمیکردم ی همچین ادمای مهمی دعوت باشن چنتا مدل و بازیگر دیگه هم بودن ولی خب من خیلی نمیشناختمشون
سون:خب بچه ها ایشون ا.ت هستن
ا.ت:سلام از اشنایی باهاتون خوشبختم
همه یکی یکی باهام دست دادن و ی تعظبم کوچیک کردن... رسیدم به اقای پارک
جیمین:سلام من پارک جیمین هستم امروز هم ک همو دیدیم درسته؟
ا.ت:ب..بله منم ا/ت هستم
بعد رفتم و کنارشون ایستادم
خدمتکار سینی نوشیدنی های مختلفو گرفت جلوم منم ی لیوان الکل برداشتم و تشکر کردم
(جیمین)
وقتی ا.ت اومد داخل اولش شکه شدم ولی بعد خودم و بش معرفی کردم لباس مشکی خیلی جذابش کردا بود ارایششم عالی بود شونه هاش باز بودن و این باعث میشد یکم تحریک بشم
وایساده بود کنار بکهیون و داشت الکل میخورد رفتم سمتش و کنارش وایسادم
جیمین:چطوره امشب و بامن همراهی کنی
ا.ت:عا خب مشکلی نیست
به سمت بالکن اشاره کردم و گفتم بریم اونجا رفتیم تو بالکن و روی صندلی های اونجا نشستیم
جیمین:خب میشه کامل خودتو معرفی کنی
ا.ت:من ایرانی ام ولی به خاطر شغل و علاقه ای ک به این کار داشتم و همینطور به این کشور به سئول اومدم الانم توی شرکت راز زیبایی کار میکنم به عنوان مدل و بلاگر
پس ایرانیه برای همین رنگ پوستش و حالت چشماش با کره ایا فرق داره
جیمین:خب منم پارک جیمینم میتونی جیمین صدام کنی و اینکه مدل و بازیگرم و تو شرکتی ک توام هستی کار میکنم
بعد جام شرابمو زدم ب جامی ک تو دستش بود و گفتم به سلامتی
و بعد باهم نوشیدیم در کل ی حسی خوبی داشتم بش هر دختر دیگه ای بود خودشو بم اویزون میکرد ولی اون کامل عادی با همه حرف میزنه...
ادامه دارد....
اگه کامنت زیاد باشه همین امشب میزارم بعدیو
همون بازیگریه ک برای عکس برداری امروز اومده بود...نمیدونم چرا استرس دارم فکرشم نمیکردم ی همچین ادمای مهمی دعوت باشن چنتا مدل و بازیگر دیگه هم بودن ولی خب من خیلی نمیشناختمشون
سون:خب بچه ها ایشون ا.ت هستن
ا.ت:سلام از اشنایی باهاتون خوشبختم
همه یکی یکی باهام دست دادن و ی تعظبم کوچیک کردن... رسیدم به اقای پارک
جیمین:سلام من پارک جیمین هستم امروز هم ک همو دیدیم درسته؟
ا.ت:ب..بله منم ا/ت هستم
بعد رفتم و کنارشون ایستادم
خدمتکار سینی نوشیدنی های مختلفو گرفت جلوم منم ی لیوان الکل برداشتم و تشکر کردم
(جیمین)
وقتی ا.ت اومد داخل اولش شکه شدم ولی بعد خودم و بش معرفی کردم لباس مشکی خیلی جذابش کردا بود ارایششم عالی بود شونه هاش باز بودن و این باعث میشد یکم تحریک بشم
وایساده بود کنار بکهیون و داشت الکل میخورد رفتم سمتش و کنارش وایسادم
جیمین:چطوره امشب و بامن همراهی کنی
ا.ت:عا خب مشکلی نیست
به سمت بالکن اشاره کردم و گفتم بریم اونجا رفتیم تو بالکن و روی صندلی های اونجا نشستیم
جیمین:خب میشه کامل خودتو معرفی کنی
ا.ت:من ایرانی ام ولی به خاطر شغل و علاقه ای ک به این کار داشتم و همینطور به این کشور به سئول اومدم الانم توی شرکت راز زیبایی کار میکنم به عنوان مدل و بلاگر
پس ایرانیه برای همین رنگ پوستش و حالت چشماش با کره ایا فرق داره
جیمین:خب منم پارک جیمینم میتونی جیمین صدام کنی و اینکه مدل و بازیگرم و تو شرکتی ک توام هستی کار میکنم
بعد جام شرابمو زدم ب جامی ک تو دستش بود و گفتم به سلامتی
و بعد باهم نوشیدیم در کل ی حسی خوبی داشتم بش هر دختر دیگه ای بود خودشو بم اویزون میکرد ولی اون کامل عادی با همه حرف میزنه...
ادامه دارد....
اگه کامنت زیاد باشه همین امشب میزارم بعدیو
۱۲.۲k
۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.